هیچ

ساخت وبلاگ

در درونم هیچ است.

دقیقا برعکس این شعر:
در اندرون من خسته، ندانم که چیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست!

در درونم هیچ است.

نه نا امید، نه امیدوار!

نه مصمم! نه بی جهت و بی مسیر!

کمی ملال! از نمی دانم چی؟

یک خط ممتد بی تلاطم!
که نمی رسد به جایی.

میلم به هیچ نمی کشد!
ذوقی چنان ندارد...

برای من این سکون، این سکوت، این بی خبری،‌ این بی میلی و بی ذوقی، عجیب غریب و تازه است.

اندکی هم ترسناک!

شبیه خفتن آتشفشان!

نکند بیدار نشود دیگر؟

از کنارش آسان نمی گذرم.

زندگی توجه است. توجه مطلق!

و زندگانی امروز همه اش بی توجهی و بی تفاوتی است.

همیشه می پرسیدم چگونه باید زندگی کنم؟ چگونه باید بیندیشم؟ پیش از مرگم چه کاری باید کرده باشم؟

همیشه می پرسیدم و می پرسم. می ترسم که نکند همه زندگی را بلد باشند و من نابلد!

همانند همه رقابت های زندگیم! نکند این بزرگترین را ببازم!

همواره از خودم می پرسم باید چگونه زندگی کنم؟ دیگران چگونه زندگی می کنند؟

ای وای! نکند به سی رسیده و هنوز نمی دانم که چیست؟

مانند فلانی سفر نرفتم، مانند فلانی شرکتی نساختم، مانند فلانی شعر نسرودم، مانند فلانی ساز نزدم، مانند فلانی نرقصیدم!

نکند مسیری که می روم اشتباه باشد؟ نکند زمین بازی را اشتباه گرفته باشم؟ نکند آرامش خیالی و آسودگی خاطرم، کلاهی باشد گشاااد بر سرم؟

نباید عالمی از نو بسازم؟ نباید همه بنیان ها را خراب کنم؟
آزادی چیست؟

آزادی مهم است یا آسودگی؟ آنچه را که می خواهم باید زیست کنم یا آنچه را که درست است یا آنچه که می آساید؟

واقعا آنچه که می خواهم چیست؟ واقعا آنچه که دوست دارم چیست؟

در این لحظه فکر می کنم این سوالات همگی نادرست است.

زندگی روی کاغذ نیست. زندگی دستاورد نیست. زندگی قله نیست که فتحش کنی.

زندگی جاریست. زندگی یک کیفیت دائمی است. زندگی توجه است. توجه مطلق!

توجه به خود. توجه به محیط. توجه به اطرافیان. توجه به احساسات. توجه به افکار. توجه مطلق همیشگی.

و فکر می کنم از دل این توجه، مسیر نمایان می شود.

و به قول سهراب:
زندگی، تر شدن پی در پی
زندگی، آبتنی کردن در حوضچه اکنون است.

استعفا...
ما را در سایت استعفا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delgoyehayema بازدید : 28 تاريخ : پنجشنبه 5 بهمن 1402 ساعت: 16:33